بیماری‌ های سخت مانند سرطان، ممکن است موجب دلسردی معنوی شوند. بیماری‌های سخت مانند سرطان، گاهی موجب می‌شوند که بیمار یا اعضای خانواده او که مراقبت از وی را بر عهده دارند، در باورها یا ارزش ‌های مذهبیشان دچار شک می‌شوند و در نتیجه دچار دلسردی معنوی می‌شوند. برخی از بررسی‌ها نشان داده‌اند که مبتلایان به سرطان ممکن است فکر کنند که مورد تنبیه واقع شده اند یا ایمانشان را پس از تشخیص سرطان از دست بدهند. دیگر بیماران ممکن است در حین کنار آمدن با سرطان دچار اندکی دلسردی معنوی شوند.

 

در سال‌های اخیر تحقیقات بیشماری ‌در مورد ارتباط مذهب و سلامت روان انجام شده است. این تحقیقات به طور کلی نشان داده‌اند که یک ارتباط مثبت بین مذهب و سلامت روان وجود دارد (الیسون[۳۰۴]، ۱۹۹۴). اما در برخی تحقیقات، ارتباطی مبهم و نامفهوم، بین جنبه‌های مختلف دین داری و سازش روان شناختی گزارش شده است. به نظر می‌رسد، اعتقادات مذهبی می‌توانند اثرات مثبت و منفی بر سلامت روان داشته باشند و بسته به دیدگاه های مذهبی شخص، رویدادهای مشابه در زندگی افراد میت واند به شیوه ای کاملاً متفاوت مدنظر قرار گیرند.

 

در مطالعه تایلر[۳۰۵] (۱۹۸۳) بر روی قربانیان سرطان مشاهده شد که بعضی قربانیان، سرطان را به عنوان یک مبارزه یا آزمایش الهی که از طرف خدا برای ایمان آن ها طرح شده است، می‌دانستند، درحالی که عده ای دیگر آن را به عنوان یک تهدید در نظر می گرفتند (پارک و کوهن[۳۰۶]، ۱۹۹۰). آلپورت (۱۹۶۳) معتقد بود که تنها مبدأ درونی و نه مبدأ بیرونی، سلامت روانی را بهبود می بخشد. ‌به این ترتیب او بر اهمیت رابطه ی بین مذهب درونی و سلامت روانی تأکید می ورزید (جان بزرگی، ۱۳۷۸). طبق نظر ویلکلین[۳۰۷](۱۹۹۰) این تمایز بین مذهب درونی و مذهب بیرونی، تنها تمایزی است، که بیشترین سهم را در مطالعه تجربی مذهب داشته است. به نظرآلپورت (۱۹۶۷)، کوتاه ترین راه برای تقسیم بندی مذهب از نظر موضوعی این است که بگوئی مشخصی که از بیرون برانگیخته شده، مذهبش را مورد استفاده قرار می‌دهد در حالی که، شخصی که از درون برانگیخته شده با مذهبش زندگی می‌کند.

 

شخصی که جهت گیری مذهبی درونی دارد، انگیزه هایش را در خود مذهب، می‌یابد. چنین اشخاصی، مذهب و شخصیتشان یکی می شود. در حالی که اشخاصی که جهت گیری مذهبی بیرونی دارند، برای رسیدن به اهدافی دیگر به سمت مذهب می‌روند. به عبارت دیگر به سمت خداوند می‌روند، بدون این که از خود روی بگردانند (ویتن، ۱۹۹۴). واتسون و همکاران (۱۹۹۴) عقیده داشتند که جهت گیری های مذهبی می‌توانند به عنوان یک الگوی تجربی مفید برای کشف ارتباط بین خلوص ایمان با شخصیت و سلامت روان به کار روند.

 

۸-۲٫ مطالعات انجام شده در ایران

 

این واقعیت وجود دارد که ایرانی‌ها عموماً دارای زمینه فکری و عقاید مذهبی ویا معنوی هستند. با این‌حال، بعضی‌ها عقاید متفاوتی درباره زندگی پس از مرگ، باور به معجزات در درمان بیماری‌های لاعلاج، و این گونه باورها دارند چنین تفاوت‌هایی به دلیل جنسیت، میزان تحصیلات و پیشینه ی قومی ‌یا خانوادگی است.

 

تحقیقات مربوط به مذهب در ایران نیز بیشتر در زمینه‌های، رابطه با جهت گیری دینی درونی – بیرونی (رمضانی،۱۳۷۵)، اعتقادات دینی (عمران نسب،۱۳۷۷)، و میزان عبادت (بهرامی مشعوف،۱۳۷۳)، و تأثیر آن ها در سلامت روان بوده است و در هیچ کدام از تحقیقات به مقابله مذهبی به صورت خاص و بخصوص بررسی الگوهای منفی آن پرداخته نشده است؛ در صورتی که در فرهنگ ایرانی با توجه به تأکید نیرومندی که بر روی تجارب مذهبی دارد، بافت فرهنگی مناسبی برای بررسی تأثیر مذهب بر روی پیامدهای فشار روانی می‌باشد.

 

در ادبیات پژوهشی فارسی‌زبان پژوهش‌هایی در زمینه خودکارآمدی اجتماعی به چشم می‌خورد؛ مثلاً، خیر و همکاران (۱۳۸۷) نشان دادند که رابطه میان اضطراب اجتماعی با خودکارآمدی اجتماعی معنادار است. همچنین رحیم‌زاده و همکاران (۱۳۸۸) دریافتند در تمام گروه‌های نوجوان بین خودکارآمدی اجتماعی با احساس تنهایی رابطه منفی و معناداری وجود دارد. سید محمودی و همکاران (۱۳۹۰) در یک پژوهش

 

    1. .Traumatic ↑

 

    1. . Vazquez ↑

 

    1. . Joseph ↑

 

    1. . Linley ↑

 

    1. . PTSD ↑

 

    1. . Mehnert ↑

 

    1. . Koch ↑

 

    1. . Benfit finding ↑

 

    1. . Flourishing ↑

 

    1. . Heightened Existential Awareness ↑

 

    1. . Perceived benfits ↑

 

    1. . Inimical Growth ↑

 

    1. . Quantum Change ↑

 

    1. . Self-Renewal ↑

 

    1. . Stress-Related Growth ↑

 

    1. . Thriving ↑

 

    1. . Transformational ↑

 

    1. . Calhoun ↑

 

    1. . Tedeschi ↑

 

    1. . Calhoun ↑

 

    1. . Tedeschi ↑

 

    1. . Bonanno ↑

 

    1. . Mos ↑

 

    1. . Schefer ↑

 

    1. . Shaw ↑

 

    1. . Zoellner ↑

 

    1. . Maercker ↑

 

    1. . Personality ↑

 

    1. . Costa ↑

 

    1. . McCrea ↑

 

    1. . Big Five Factor ↑

 

    1. . Neuroticism ↑

 

    1. . Exteravertion ↑

 

    1. . Openness ↑

 

    1. . Agreeableness ↑

 

    1. . Conscientiousness ↑

 

    1. . Willer ↑

 

    1. . Hantikainen ↑

 

    1. . Greer ↑

 

    1. . Folkman ↑

 

    1. . Moskowitz ↑

 

    1. . Forbes ↑

 

    1. . Domschke ↑

 

    1. . Post Traumatic Growth Inventory ↑

 

    1. . NEO-FFI ↑

 

    1. . Religious beliefs ↑

 

    1. . Muller ↑

 

    1. . Balbony ↑

 

    1. . Lane ↑

 

    1. . Tumor ↑

 

    1. . Metastasis ↑

 

    1. . Andersen ↑

 

    1. . Willer ↑

 

    1. . Hantikainen ↑

 

    1. . Clogs ↑

 

    1. . Bowmagarten ↑

 

    1. . Alport ↑

 

    1. . Edbert ↑

 

    1. . Pervin ↑

 

    1. . John ↑

 

    1. .Catle ↑

 

    1. . Iber ↑

 

    1. . Tatsoko ↑

 

    1. . Fiske ↑

 

    1. . Crystal ↑

 

    1. . Tups ↑

 

    1. . Goldberg ↑

 

    1. . Eysenck ↑

 

    1. . Norman ↑

 

    1. . Digman ↑

 

    1. . Sosear ↑

 

    1. . Q-set ↑

 

    1. . Lining ↑

 

    1. . Clark ↑

 

    1. . Liosely ↑

 

    1. . Carlson ↑

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت